شعر تکان دهنده
واقعاً این شعر تکان دهنده رابخوانید
من خواندم بعد از مدتها هنوز داشتم باخودم این شعر را زمزمه میکردم
...
حاجیی بودگربه ای داشت
گربشو خیلی دوس میداشت
یه روز حاجی گوشتی خرید
گربه اومد گوشتارو خورد
حاجی اومد گربه رو کشت
رو سنگ قبرش بنوشت
حاجیی بود گربه ای داشت
گربشو خیلی دوست میداشت
یه روز حاجی گوشتی خرید
گربه اومد گوشتا رو خورد
حاجی اومد گربه رو کشت
رو سنگ قبرش بنوشت
حاجیی بود گربه ای داشت
گربشو خیلی ...
یه روز...
ادامه بده ادامه بده
تحت تأثیر قرار گرفتی؟
دیدی توهم داری این شعر تکان دهنده
رو باخودت زمزمه می کنی
+ نوشته شده در دوشنبه هجدهم دی ۱۳۹۱ ساعت 14:47 توسط سیدمحمدتقي رحيمي
|
بسم الله الرحمن الرحیم